۱۳۸۸ خرداد ۲۹, جمعه

micromort واحد اندازه گیری ریسک مرگ

تعریف: هر یک micromort برابر است با خطر مرگ یک در میلیون، بنابر این مثلا اگر احتمال مرگ در حین کاری ۵ در میلیون باشد، میگوییم آن فعالیت ۵ میکرومرت خطر دارد.

یک آزمایش جالب وجود دارد که از فرد سوال میشود چقدر میگیری که حاضر باشی‌ از داخل یک کوزه که دارای ۱ میلیون قرص بی‌ خطر و فقط یک قرص کشنده (که منجر به مرگ آنی‌ میشود)، یک قرص به طور شانسی انتخاب کنی‌ و بخوری. خیلی‌ از افرادی که از آنها چنین سوالی میشود، در ابتدا میگویند که با هیچ قیمتی ولو صدها میلیارد تومن حاضر نیستند چنین ریسک مرگ ۱ در میلیونی را قبول کنند. به عبارت دیگر چنین افرادی دارند میگویند برای پذیرش یک میکرومرت خطر مرگ قیمت درخواستی آنها بی‌ نهایت است.

اما چرا این جواب فرد مورد آزمایش حتا با توجه به رفتار‌های دیگر خود این فرد غلط است؟ نکته در اینجاست که تمام فعالیت‌های ما حاوی میزانی‌ از ریسک مرگ هستند، از رفتن به سر خیابان برای خرید شیر یا روزنامه گرفته تا به سر کار رفتن و سوار هواپیما شدن و رانندگی‌ کردن و اسکی و فوتبال و کوه پیمایی. بله درجه میکرومرت هر کدام از اینها متفاوت است، اما آنچه مهم است این است که بر خلاف تصور آن فرد مورد آزمایش که فکر میکرد حتا ۱۰۰ میلیارد تومن هم کافی‌ نیست که او را قانع کند که به استقبال ۱ میکرومرت خطر مرگ برود، خود همین فرد برای مبالغی خیلی‌ کمتر از ۱۰۰ میلیارد هر روزه دارد ریسک‌هایی‌ خیلی‌ بیشتر از ۱ میکرومرت را می‌پذیرد در حالیکه خیلی‌ از این فعالیت‌ها واقعا ضروری هم نیستند و مثلا تفریحی هستند.

با نگاهی‌ به آمار کشته شدگان خشونت‌های اخیر در ایران می‌توان پی برد که به فرض اگر آمار کشته شدگان حدود ۳۰ باشد (و نه آمار رسمی‌ ۸ کشته) و ۶ روز تظاهرات با متوسط ۱.۵ میلیون معترض خیابانی در روز در کل کشور، متوسط ریسک هر روز اعتراض چیزی در حدود ۳ میکرومرت بوده است که فقط حدود ۵ برابر ریسک کشته شدن به وسیله حوادث رانندگی‌ در ایران است.

من شخصأ تا حالا فکر می‌کردم حتا کوچک‌ترین میکرومرت هم مردم ایران را از فعالیت سیاسی باز میدارد، اما اکنون با مشاهده تداوم اعتراضات فکر می‌کنم شاید مردم حس میکنند که میکرومرت اعتراض خیلی‌ کمتر است از ادامه وضع موجود و تحمل مجموع میکرومرت‌های دیگری که به هر حال به دلیل مشکلات دیگر به آنها تحمیل شده و میشود.

۱ نظر:

دنبال کننده ها

درباره من

کارشناسی را مهندسی‌ خوانده‌ام و بعد از آن اقتصاد و فایننس را در ایران و سپس در آمریکا آموخته ام. در ایران هم برای دولت کار کرده ام، هم در بخش خصوصی و هم در بورس. در آمریکا در حین دانشجویی کارهایی‌ مانند تحقیق، تدریس، کمک و مشاوره به دانشجویان اقلیت،و مشاوره به شرکت هارا تجربه کرده ام.