۱۳۸۸ خرداد ۳۰, شنبه

داستان روضه خوانی که فقط به سمت زنانه غش میکرد

حتما همه داستان اون روضه خوانی رو شنیدیم که وقتی‌ خیلی‌ هیجان زده میشد و می‌خواست که غش کنه "تصادفا" همیشه به سمت زنونه مجلس غش میکرد.

حالا شده حکایت یه عده که به هر دلیل میترسن حرفی‌ بزنن که نکنه یه وقت خدای نکرده در آینده فرصتی چرب و شیرین یا مقامی را از دست بدهند، از اون طرف هم میخواهند که وجهه‌ رشنفکریشون رو حفظ کنند، این عزیزان masters of hedging" هستند، یعنی‌ دنیا و اخرت رو با هم میخواهند و میخواهند در تمام contingency‌ها برنده باشند و در چشم همه عزیز. دو تا hedging strategy خوب دارند این دوستان:

۱-خودشون را "فعالانه" مشغول موضوعات انحرافی ولی‌ بی‌ خطری مثل تقاضای باز شماری آرا یا انتقاد از موسوی و کروبی به دلیل انجام ندادن فلان و بهمان کار و یا اصلا اثبات صحیح بودن آرا میکنند، اینجوری هم کلی‌ مطلب مینویسند، هم از سوی آدم‌های خوبی که لزوما با اونها هم نظر نیستند ولی‌ فکر میکنند هر حرفی‌ را به صرف متفاوت بودن باید تشویق کنند، تشویق میشوند به خاطر swimming against the flow و اینجوری حسّ look different بودنشون ارضا میشه، هم ذره‌ای ریسک نکردند که یه وقت حرفشون به پر قبای جایی‌ بر نخوره و خدای نکرده از مواهب آتی چیزی رو از دست بدهند و تازه بعضا حرف‌هاشون مورد استقبال تقلب کنندگان هم قرار میگیره. بعضی‌ وقت‌ها هم فاجعه انتخابات کنونی را فرصتی میبینند برای publication و ارائه آنالیز‌های "درست" بر پایه داده‌های غلط.

۲- راه دوم برای این عزیزان master of hedging این است که به تجاهل العارف رو بیارند، یعنی‌ یه چیزی شنیدن که آدم هرچی‌ دانشمند تر باشه بیشتر میگه نمی‌دونم، حالا دیگه این دوستان دقت نمیکنند که این موضوع مختص مسائل علمی‌ است نه مسائل اخلاقی‌. وقتی‌ که یه تقلب واضح شده و به فرض هم که نشده بعدش دارند آدم میکشند، در اینجا گفتن نمیدانم نشان هر چیزی ممکن است باشد به جز دانشمند و متواضع بودن.

زیاد اشکال نداره که کسی‌ بگه من به دلیل ترس یا هر چیز دیگه‌ای نمی‌خوام موضع بگیرم، اما کسی‌ که اصرار داره روضه بخونه ولی‌ مدام فقط به طرف زنونه غش می‌کنه، اون وقت باید راجع به consistency روضه این شخص و integrity شخصیت این فرد کمی‌ شک کرد.

۵ نظر:

  1. سلام من یه سری کلامات انگلیسی رو با فارسی جابجا کردم
    ضمنا با اجازه برای یکی از نمایندگان مجلس که یکی از افراد مورد اشاره شماست ارسال کردم. ایشان همانطور که میدانید روشنفکری اصلاح طلب و نماینده یکی از شهرهای کردستان(آذر بایجان غربی)است.


    داستان روضه خوانی که فقط به سمت زنانه غش میکرد
    حتما همه داستان اون روضه خوانی رو شنیدید که وقتی‌ خیلی‌ هیجان زده میشد و می‌خواست که غش کنه "تصادفا" همیشه به سمت زنونه مجلس غش میکرد.
    حالا شده حکایت یه عده که به هر دلیل میترسن حرفی‌ بزنن که نکنه یه وقت خدای نکرده در آینده فرصتی چرب و شیرین یا مقامی را از دست بدهند، از اون طرف هم میخواهند که وجهه‌ رشنفکری شون رو حفظ کنند، این عزیزان دنیا و اخرت رو با هم میخواهند و علاقه مندند در تمام حالات برنده باشند و در چشم همه عزیز.
    این دوستان دو تا تکنیک خوب دارند:
    ۱-خودشون را "فعالانه" مشغول موضوعات انحرافی ولی‌ بی‌ خطری مثل تقاضای باز شماری آرا یا انتقاد از موسوی و کروبی به دلیل انجام ندادن فلان و بهمان کار و یا اثبات صحیح بودن آرا میکنند، اینجوری هم کلی‌ مطلب مینویسند، هم از سوی آدم‌های خوبی که لزوما با اونها هم نظر نیستند ولی‌ فکر میکنند هر حرفی‌ را به صرف متفاوت بودن باید تشویق کنند، تشویق میشوند ضمنا به خاطر خلاف جهت آب شنا کردن ، حس متفاوت بودنشون ارضا میشه و هم اینکه ذره‌ای ریسک نکردند که یه وقت حرفشون به پر قبای کسی‌ بر بخوره و خدای نکرده از مواهب آتی چیزی رو از دست بدهند و تازه بعضا حرف‌هاشون مورد استقبال تقلب کنندگان هم قرار میگیره. بعضی‌ وقت‌ها هم فاجعه انتخابات کنونی را فرصتی میبینند برای انتشار و ارائه آنالیز‌های "درست" بر پایه داده‌های غلط.
    ۲- راه دوم برای این عزیزان این است که به تجاهل العارف رو بیارند، یعنی‌ یه چیزی شنیدن که آدم هرچی‌ دانشمند تر باشه بیشتر میگه نمی‌دونم، حالا دیگه این دوستان دقت نمیکنند که این موضوع مختص مسائل علمی‌ است نه مسائل اخلاقی‌. وقتی‌ که یه تقلب واضح شده و به فرض هم که نشده بعدش دارند آدم میکشند، در اینجا گفتن نمیدانم نشان هر چیزی ممکن است باشد به جز دانشمند و متواضع بودن.
    زیاد اشکال نداره که کسی‌ بگه من به دلیل ترس یا هر چیز دیگه‌ای نمی‌خوام موضع بگیرم، اما کسی‌ که اصرار داره روضه بخونه ولی‌ مدام فقط به طرف زنونه غش می‌کنه، اون وقت باید راجع به شور حسینی روضه این شخص و صداقت این فرد کمی‌ شک کرد.

    پاسخحذف
  2. زدی تو خال. باریکلا

    پاسخحذف
  3. معلوم است که با بدنه وزارت کشور و تیم مجری انتخابات آشنا نیستی، اغلب اعضای هیات اجرایی ثابتند و بسیاری در زمان آقا ی محتشمی، عبدالله نوری، موسوی لاری و ... جذب شده اند. رفتار مغول وار هم از آن کسانی است که به رای مردم تمکین نمی کنند، به خیابان می ریزند، امثال رجب پور و نداآقاسلطان را می کشند و نظام را متهم می کنند.
    بنده متاسفانه سالهاست که توفیق حضور در جلسات مداحی (از آن جنس که منظور توست) را ندارم و این عدم حضور هم البته قاعده مند و از روی دلیل است؛ احسنت احسنت ها را هم می توانی در هیمن کامنت ها ببینی. بعید می دانم در هم نسلهای من تعداد افرادی که به اندازه من کتاب می خوانند هم زیاد باشد. آنقدر که همسرم را شاکی کرده ام. جمله آخرت هم نصفه آمده متاسفانه. اینها را نه از سر غرور، بلکه از این جهت گفتم که کمی هم احتمال بدهی قضاوتت درباره آدمها یکطرفه بوده است و حق نداری به راحتی به افراد با پیش ذهنیت های خودت نگاه کنی
    معلوم است که با بدنه وزارت کشور و تیم مجری انتخابات آشنا نیستی، اغلب اعضای هیات اجرایی ثابتند و بسیاری در زمان آقا ی محتشمی، عبدالله نوری، موسوی لاری و ... جذب شده اند. رفتار مغول وار هم از آن کسانی است که به رای مردم تمکین نمی کنند، به خیابان می ریزند، امثال رجب پور و نداآقاسلطان را می کشند و نظام را متهم می کنند.
    بنده متاسفانه سالهاست که توفیق حضور در جلسات مداحی (از آن جنس که منظور توست) را ندارم و این عدم حضور هم البته قاعده مند و از روی دلیل است؛ احسنت احسنت ها را هم می توانی در هیمن کامنت ها ببینی. بعید می دانم در هم نسلهای من تعداد افرادی که به اندازه من کتاب می خوانند هم زیاد باشد. آنقدر که همسرم را شاکی کرده ام. جمله آخرت هم نصفه آمده متاسفانه. اینها را نه از سر غرور، بلکه از این جهت گفتم که کمی هم احتمال بدهی قضاوتت درباره آدمها یکطرفه بوده است و حق نداری به راحتی به افراد با پیش ذهنیت های خودت نگاه کنی

    پاسخحذف
  4. دوست ناشناسم:

    شور حسینی خیلی‌ جایگزین قشنگی‌ بود، صد سال دیگه به فکر من نمیرسید که consistency رو اینجور ترجمه کنم، من باید مطالبم رو از این به بعد اول بفرستم خدمت شما :)

    پاسخحذف
  5. سلام امیر جان چرا بروز نیستی؟مسعود

    پاسخحذف

دنبال کننده ها

درباره من

کارشناسی را مهندسی‌ خوانده‌ام و بعد از آن اقتصاد و فایننس را در ایران و سپس در آمریکا آموخته ام. در ایران هم برای دولت کار کرده ام، هم در بخش خصوصی و هم در بورس. در آمریکا در حین دانشجویی کارهایی‌ مانند تحقیق، تدریس، کمک و مشاوره به دانشجویان اقلیت،و مشاوره به شرکت هارا تجربه کرده ام.