در این مطلب میخواهم جدیترین ایراداتی را که بر کروبی گرفته شده را شمرده و در حد توانم پاسخی برای هر ایراد ارایه کنم. گمان نکنم برای هیچ اهل فکری لازم باشد برتری کروبی بر احمدی نژاد را ثابت کنم، که امری بدیهی است و تحصیل حاصل. بنابر این روی این سخن با آنهاست که اصلاح طلبند اما ایراد یا ایرادهایی از کروبی را در ذهن دارند که آنها را دلیل رای ندادن به او قرار داده اند. به یاد داشته باشید که هدف تصمیم گیری بین موسوی و کروبی است، پس ما برای اینکه بتوانیم این دو را با هم مقایسه کنیم ناچاریم در ابعاد مختلف کاستیها و برتریهای این دو نسبت به هم را بررسی کنیم. امیدوارم اسم این کار را تخریب نگذارید، که اگر نام این کار تخریب است، پس همهٔ ما باید بطور جدی در تخریب کوشا شویم تا تصمیمی که میگیریم همه جانبه و آگاهانه تر باشد.
۱-یکی از ایراداتی که به کروبی میگیرند این است که کروبی همان کسی است که با مطرح کردن حکم حکومتی و خالی کردن پشت نمایندگان شجاع مجلس ششم اصلاحات را به شکست کشاند.
پاسخ: میدانیم که اکثر دوستان طرفدار موسوی قبول دارند که موسوی در بهترین حالت هم از خاتمی بهتر نیست بلکه نسبت به خاتمی کاستیهای بسیاری هم دارد. بنابران از آنجا که خود موسوی فاقد هرگونه سابقه قابل مشاهده در حوادث ۲۰ ساله اخیر کشور است، با اجازه این دوستان من سعی میکنم که بخصوص در زمینهٔ ایرادهای ۱ و ۲ که به کروبی گرفته میشود، کروبی را با خاتمی مقایسه کنم، بدیهیست که بنا به قانون تراگذری (transitivity) اگر من بتوانم ثابت کنم کروبی از خاتمی بهتر است، با توجه به اینکه همه قبول دارند خاتمی هم از موسوی بهتر است، ثابت خواهد شد که پس کروبی از موسوی بهتر است.
و اما جواب، بله من هم در آن زمان طرح قانون مطبوعات در مجلس ششم، از نطق مزروعی و نمایندهٔ اردبیل (که الان اسمش یادم نیست) و بقیه نمایندگان شجاع مجلس ششم لذت میبردم و از کروبی عصبانی بودم که طرح را خارج کرد آنهم با استفاده از کلمهای عجیب مثل حکم حکومتی. اما دوستان فکر نمیکنید ما به کروبی ایراداتی میگیریم که بیش از آن به خاتمی وارد است، رییس جمهور واقعا رییس قوهٔ مجریه است در حالیکه رییس مجلس در واقع هیچ ریاستی بر مجلسیان ندارد، بهتر است در واقع او را مبصر مجلس بنامیم نه رییس، چرا که بر خلاف رییس قوهٔ مجریه که میتواند از وزیر تا فرماندار را عزل یا نصب کند، رییس مجلس نه میتواند نمایندهای را نصب کند نه عزل، بنابر این یک نماینده هیچ دلیلی ندارد که از رییس یا همان مبصر خود حرف شنوی داشته باشد.رییس قوهٔ مجریه میتواند با یک اشاره یا جملهٔ کوتاه شجاعترین وزرا یا استانداران خود را ساکت کند بدون آنکه لازم باشد از کلماتی مثل حکم حکومتی یا هر لولوی دیگری در انظار استفاده کند، اما رییس مجلس وقتی مانند بحث قانون مطبوعات واقعا چارهای جز کوتاه آمدن نباشد، هیچ ابزاری جز جیغ و داد و یا اسم بردن از لولوی حکم حکومتی برای ساکت کردن زیر دستان پر جرات خود ندارد.
مگر در اعتراض به رده صلاحیتهای گستردهٔ انتخابات مجلس هفتم نبود که صدها فرماندار و استاندار خاتمی تهدید به استعفا کردند، هیچ از خود پرسیده اید که خاتمی چطور توانست آنهمه مسئول شجاع را یک شبه ساکت کند و انتخابات را برگزار کند بدون اینکه مثل کروبی مجبور به جیغ و داد شود؟ خیلی ساده است خاتمی یک کلمه به موسوی لاری میگوید که سمبه پرزور است و موسوی لاری هم گوشی را دست استانداران و فرمانداران شجاع ولی حرف شنو از رییس میدهد. دوما ما یک چیزی داریم به اسم رادیو مجلس که سیر تا پیاز هر سر و صدا در مجلس را ما میفهمیم، اما چیزی به نام رادیو دولت نداریم که حتا اگر به فرض محال یک زمانی در کابینه یک وزیر خیلی شجاعی در شجاعت از رییس جمهور جلو زد و ساکت نمیشد ما هرگز تهدیدها یا التماسهای رییس جمهور برای ساکت کردن این وزیر شجاع را نخواهیم شنید، بدین ترتیب است که در اکثر دنیا و حتا در آمریکا، روسای جمهور همیشه میتوانند ژست مدیریتی و تسلط به اوضاع را بدون ضایع شدن بگیرند اما روسای مجلس بیچارهها همیشه یا باید وا بدهند یا اگر بخواهند اوضاع را کنترل کنند باید شخصا بپرند وسط معرکه دعوا و دست از آبروی خود بکشند.
۲- چرا در زمان تحصن نمایندگان کروبی به متحصنین نپیوست؟
پاسخ: مگر خاتمی به عنوان رییس قوهٔ مجریه به طرفداری از وزرا، فرمانداران و استانداران مستعفی خود استعفا و یا حتا تهدید به استعفا کرد که میگوییم چرا کروبی به طرفداری از متحصنین مجلس، خودش تحصن نکرد؟ اگر با مفهوم چانه زنی از پایین فشار از بالا آشنا باشید، میدانید که رییس همیشه باید یک قدم عقب تر از مهرههای پیاده حرکت کند تا به حد اکثر قدرت چانه زنی دست پید کند، اگر کروبی یا خاتمی هم قرار میشد تحصن کنند، خوب آنوقت باید آبدارچی مجلس را برای چانه زنی میفرستادند؟!
۳-طرح اقتصادی کروبی برای تقسیم پول نفت عوام فریبانه است:
پاسخ، مستقل ازینکه این طرح را چه کسی مطرح کند، این طرح بهترین و عاجلترین داروی دردهای مزمن اقتصادی ،سیاسی و اجتماعی ایران است. آنهایی که مرا میشناسند میدانند که من ۱۰ سال است این کار را پیش نیاز حل مشکلات بسیاری مانند دولت بزرگ و ناکارامد، ضعف بخش خصوصی، نبود دمکراسی، فساد و رانت خواری در بخش دولتی و مشغول شدن ذهن مردم عادی به فعالیتهای رانت جویانه، کم بهائی حرمت انسان ها، اتلاف منابع و بازدهی پایین سرمایه گذاریها، و بسیاری مشکلات دیگر دانسته و میدانم، برای مشاهده دلایل من در این موضوع لطفا به مطلب دیگر من با عنوان " طرح ملی کردن نفت کروبی، پیش نیاز اصلاحات در ایران
" در این لینک مراجعه فرمائید.
http://۳۶۰darje.blogspot.com/۲۰۰۹/۰۶/blog-post_۱۵۰۳.html۴-کروبی ۱۵ سال پیش وقتی رییس مجلس سوم بود تو عروسی پسرش به همه سکه داد یا وقتی تو بنیاد شهید بود خلاف زیاد کرد
پاسخ: یادمه همون موقع هم به عنوان یه نوجوان من این داستان هارو بسختی باور میکردم، بعد از ۳۰ سال که هزار بار دیده ایم هر وقت خواستن یکی رو از حیثیت بندازند چه داستانهایی براش ساختن فکر نمیکنید دیگه وقتشه که یکم دست از خوش باوری برداریم، گیریم که کروبی تو عروسی سکه داد و به خاطر این حذف شد، موسوی اردبیلی چرا حذف شد؟ همین میر حسین شما چکار کرده بود که حذف شد؟ احمد خمینی چطور؟ صانعی چی؟ اون همه چپی تو انتخابات مجلس چهارم و بعد هم اون همه اصلاح طلبه تو دورهٔ هفتم و هشتم واسه چی رد صلاحیت شدن؟ لابد اونا هم اختلاس کرده بودند. البته اگه شما ازون دست آدمهایی هستید که هنوز هم فکر میکنید کرباسچی به دلیل غارتگری زندانی شد و منتظری هم به جرم ساده لوح بودن عزل شد، در این صورت حرفی نیست، برایتان خواب خوشی آرزو میکنم، شما به دلیل فطرت پاکتان قلبی سالم و عمری طولانی خواهید داشت !
۵-کروبی از شهرام جزایری پول گرفته
پاسخ: اگر بعد از خواندن جواب سوال ۴ هنوز سوال ۵ برایتان مطرح است، شاید من نباید زیاد مزاحم اوقات شریفتان بشوم، فقط اجازه دهید عرض کنم که شهرام جزایری به همه از بیت رهبر تا بقیه کمک میکرد، برای اینکه بیشتر تعجب کنید هم عرض میکنم که یقین بدانید امثال شهرام جزایریها زیاد بوده اند، نه فقط برای کروبی بلکه برای تمام آخوندها در تمام ۴۰۰ سال گذشته از زمان صفوی تا امروز که روحانیت با همین وجوهات زندگی کرده. اگر هم به عنوان یک سیاست مدار بر کروبی خرده میگیرید که چرا چنین پولهایی را گرفته، لطف کنید تحقیقی هم درباره منابع مالی احزاب دیگر مثل موتلفه، مشارکت،... بکنید تا مطمئن شوید که هیچ حزبی بدون کمکهای مالی زنده نمیماند، هم در ایران اینطور است هم در آمریکا و هم در پاکستان، و فرانسه، و اندونزی. البته اگر کسی به یک حزب کمک کرد و بعد در ازای آن "مخفیانه" درخواست یک امتیازی را کرد، آنرا باید برخورد کرد. تاکید من روی کلمهٔ مخفیانه به این دلیل است که اگر مثلا پنبه کاران یک منطقه جمع شوند و با پول خود به صورت "شفاف و غیر مخفیانه" از کاندیدایی حمایت کنند با این شرط که او وقتی به مجلس رفت از طرح ایجاد بورس پنبه در کشور حمایت کند، این همان مفهوم لابی (lobby) است که خیلی هم خوب است و اصلا شرط لازم دمکراسی است و منشأ برکات بسیار البته با قیودی چند که جزئیات آن بماند برای مطلبی دیگر.
نکتهٔ آخر هم اینکه حتا اگر شما معتقدید که گرفتن پول برای احزاب کلا بد است، حد اقل میتوان گفت برای یک حزبی که دستش از قدرت کوتاه است چنین پولی برای بقا در مقابل گروه حاکم لازم است و حد اقل میتوان با آن مانند حلال بودن اکل میته برای گرسنه در بیابان برخورد کرد، اگر چنین پولهایی نبود، بینظیر بوتو در طول ۱۲ سال دوری از قدرت کاملا از صحنه حذف میشد و هیچ کسی نمیماند که بعدا مشرف را از قدرت پیده کند، امام خمینی هم با همین وجوهات بازاریان بود که توانست نهضت خود را از سال ۴۲ تا ۵۷ از نظر سیاسی زنده نگاه دارد. اما اگر گرفتن پول برای حفظ بقای سیاسی یک حزب دور از قدرت بد ولی قابل تحمل است، گرفتن آن از سوی سیاستمداران حاکم که هم از توبره میخورند و هم از آخور به مراتب بدتر است، مثل مورد وام ۴۰۰ میلیارد تومنی که با دستور احمدی نژاد به مظاهری از سوی بانک ملت به صادق محصولی پرداخت شده است، که البته قطعا آقای محصولی این لطف را بی جواب نگذارده و نخواهند گذارد.
۶-کروبی ساده است، کروبی آخوند است، کروبی روشنفکر یا هنرمند نیست:
پاسخ: بجای پاسخ مستقیم در اینجا، پاسخ اینطور انتقادات را به طور ضمنی میتوانید در مطلب "چرا کروبی اری؟" مشاهده کنید، اما اجمالا ۳ موضوع اصلی در این انتخابات به نظر من وجود دارد ۱-اقتصاد ۲-آزادیهای اجتماعی و حقوق بشر ۳-ایجاد رابطهٔ صلح آمیز با دنیا. در تک تک این ۳ محور کروبی خودش یا تیمش بسیار بالاتر از موسوی و تیمش ظاهر شده، مثلا نیلی، نجفی، یا کرباسچی که در تیم کروبی هستند و برنامههای شفاف اقتصادی دارند عرضه میکنند و از آنطرف فرشاد مومنی سر دسته تیم اقتصادی موسوی است که برنامههای اقتصادی موسوی را به مجموعهای از بیانات کلی مبهم و متناقض و زیبا در باب همه چیزهای خوب تبدیل کرده. فرشاد مومنی که هم او به تنهایی کافیست که ریاست جمهوری موسوی به یک کابوس تبدیل شود (البته نه بدتر از کابوس احمدی نژاد) و کسی چون مرا که ده سال است خواستهام دست به قلم ببرم و همت نکردهام ناچار کند یک هفته زندگیم را تعطیل کنم و به هشدار دربارهٔ پیامدهای انتخاب موسوی بپردازم گرچه با این موج سبز دریای ابهام و ساده انگاری، شانس زیادی هم برای موفقیت راهی که میپیمایم متصور نباشم.
۷-چون خاتمی از موسوی حمایت کرده و نه از کروبی، بنابر این باید به موسوی رای داد
پاسخ: حدس میزنم این دلیل (البته اگر بتوان نام آنرا دلیل گذشت) قویترین دلیل اکثریت قریب به اتفاق طرفداران موسوی باشد البته احتمالا در نوجوانان رنگ سبز هم به همین اندازه مهم است. این سوالیست جدی و نگران کننده که آیا یک تحصیل کرده میتواند با برگزیدن یک مرجع تقلید به نام خاتمی خود را از قید فکر کردن راحت کند؟ حتا اگر واقعا به دنبال انتخاب یک مرجع تقلید باشید که تکلیف را مشخص کند، اگر میخواهید مرجع نظریه پرداز داشته باشید که سروش دها پله بالاتر از خاتمی ایستاده است، اگر عمل گرایی و مدیریت برایتان ملاک است که اینبار کرباسچی را بالاتر از خاتمی داریم و اگر هم حساسیت و دفاع جدی از حقوق مظلومان سیاسی و دانشجویان دربند و خانوادههای آنها و گذشتن از آبرو در این راه برایتان ملاک است که خود کروبی بالاتر از خاتمی ایستاده، آیا میدانید که دانشجویان راست قامت دفتر تحکیم وحدت، سروش، کرباسچی، عماددین باقی،ابطحی،یوسفی اشکوری،مهاجرانی، نجفی، زید آبادی،... حامیان کروبی اند و کرباسچی رسما به عنوان معاون اول کروبی در صورت انتخاب به ریاست جمهوری معرفی شده است؟
۸-کروبی فقط دارد وعدههایی میدهد که رای جمع کند.
پاسخ: در جواب این ایراد فقط یک مثل میزنم که اگر کروبی اصول فکری نداشت و فقط میخواست حرفهای زیبا بزند هیچ گاه حذف تدریجی سوبسیدها را با صراحت علم نمیکرد که همه میدانیم در بین عوام شعار محبوبی نیست، و میآمد مثل موسوی همهٔ خوبیهای جهان را ولو متناقض در شعارهایش میگزارد.
۹-کروبی زیادی دارد برای رییس جمهور شدن حرص و جوش میزنه.
پاسخ: یکی از چیزهایی که همشیه از حضرت علی دوست داشتم، آنجا است که میگوید خلافت برایش از عطسه بز هم بی ارزش تر است مگر آنکه بتواند به واسطه آن حقی را بر پا دارد. هر چقدر شنیدن این مطلب از یک پیشوای دینی چون علی زیبا است، شنیدن چیزی مانند آن از یک سیاست مدار در عصر حاضر میتواند نشانه عدم بلوغ فکری آن سیاست مدار و مردمی باشد که چنین سخنانی را دوست میدارند. در دنیای امروز ما سیاست مداری نمیخواهیم که قدرت را لنگه کفش کهنه بداند و خود را به آن بینیاز نشان دهد، چون تجربه نشان داده چنین آدمهایی بجای آنکه سعی کنند از جای خود حرکت کرده و به طرف مطالبات ملت بروند، بر جای خود میایستند و تازه افتخار هم میکنند که آنها همینی که هستند هستند، و اگر مردم آنها را میخواهند، این مردمند که باید به طرف این آقایان بروند و مطالبات خود را با افکار و آرزوهای این آقایان تطبیق بدهند.
این جور سیاستمداران اکثرا کسانی هم هستند که درکی از اهمیت احزاب ندارند و افتخارشان این است که عضو هیچ حزب و گروهی نیستند و به قول خودشان وامدار هیچ حزب و گروهی هم نیستند. این یک مورد دیگر انصافا از اشکلات اساسی ما مردم است که برایمان تظاهر به دوست نداشتن قدرت و بی توجهی به خواست افکار عمومی برایمان نشانه یک سیاست مدار صادق است و تازه از او بابت اینکه اصول ثابتی دارد و اصلا هم سعی نمیکند خواستههای ما را به رسمیت بشناسد و آنها را به ما وعده بدهد متشکریم، یعنی همین صداقتش ما رو کشته!
ما اتفاقا به کسی مانند کروبی نیاز داریم که سر جای خودش نمیایستد و و از ما نمیخواهد که ما به طرف او برویم، بلکه حاضر است و دارد برای رییس جمهور شدن یک قدم نه که صد قدم به طرف مطالبات ما میآید، اصلا دمکراسی یعنی همین که یک کاندیدا به مردمش التماس کند و سعی کند او خود را با آنها تطبیق بدهد و خود را منّت دار مردمش بداند. نه اینکه مثل موسوی و خاتمی جامعه را منت دار خود بدانند بابت اینکه قدم رنجه میفرمایند و میخواهند لطف کنند رییس ما شوند، اگر سیاست مداری مثل موسوی امروز که موقع انتخابات است و دستش زیر سنگ مردم است حاضر نباشد منت جامعه را بکشد و فقط دارد آرزوهای جوانی خودش را به جای مطالبات امروز مردم مطرح میکند، فکر میکنید فردا که بر سر قدرت بود چقدر میتوانید از او بازخواست و پرسش کنید؟
اگر شما خبری از حتا یک برنامه واقعی و مفید از موسوی دارید، ممنون میشوم اگر به من هم اطلاع دهید. البته منظورم از برنامه، چیزی است که دقیق، شفاف، غیر بدیهی و مفید باشد، نه یک سری حرفهای کلی و بدیهی مانند احترام به همهٔ چیزهای خوب و دوری از همهٔ چیزهای بد و آرزوهای زیبایی مثل اینکه مردم دیگر به فکر پول نباشند و احترام گذاشتن به هم و بد بودن تورم و بیکاری و خوب بودن تولید و شکوفایی. اگر هم دلیل رای شما به موسوی فقط حمایت خاتمی یا رنگ سبز یا جو گیر شدن یا کلاس نداشتن حمایت از یه آخوند باشد لطف کنید و این چند روز را سعی کنید لحظاتی را به دور از آدمهای احساساتی فقط فکر کنید، ممنون میشوم مطالب دیگر من را هم بخوانید و نظر بدهید، اگر از حرفهای من هم که تازه یک هفته است نوشتن را شروع کردهام خسته شدید به balatarin.com که یک سایت منعکس کننده نظرات مختلف است سری بزنید.
خلاصه اگر امروز پیش داوریهای خود و برنامههای موسوی را به چالش نگیریم، فکر میکنید فردای پیروزی موسوی حق داریم که از او سوالی بکنیم؟