چرا به موسوی در مرحله اول نه بگوییم؟
تاکید میکنم این نه به موسوی فقط برای مرحله اول انتخابات است که مثل الان ما کاندید مناسبتری مانند کروبی را داریم. اگر موسوی و احمدی نژاد به مرحلهٔ دوم رفتند، بدیهی است که به موسوی آری میگوییم
در ابتدا اجازه دهید حرفهای کاندیداها را به دو گروه سلبی و ایجابی تقسیم بندی کنیم. اول حرفهای سلبی یعنی آن کارهایی که یک کاندیدا به آنها اعتراض دارد و آنهارا نمیخواهد انجام دهد. دوم برنامههای ایجابی یعنی کارهایی که یک کاندیدا قبول دارد و میخواهد انجام دهد.
برنامه های ایجابی در معرض دو مشکل قرار دارند:
یک: مشکل سنجش ناپذیری
برنامهای را سنجش پذیر میخوانیم در صورتیکه پس از مدتی از به قدرت رسیدن یک فرد یا حداقل در پایان دوران ریاستش، بتوانیم قضاوت کنیم که آیا فرد به آن برنامه عمل کرده یا نه. طبیعی است که برنامهای که نتوانیم راجع به انجام شدن یا نشدنش قضاوت کنیم سنجش ناپذیر خواهد بود
دو: مشکل بدیهی بودن
برنامهای را بدیهی میگوییم که تمام عقلا (در اینجا همهٔ کاندیداهای اصلاح طلب) آنرا هم قبول دارند و هم قول انجامش را میدهند
.
بر اساس داشتن یا نداشتن این دو مشکل ، تمام برنامههای ایجابی را میتوان به چهار گروه تقسیم بندی
بر اساس داشتن یا نداشتن این دو مشکل ، تمام برنامههای ایجابی را میتوان به چهار گروه تقسیم بندی
کرد
گروه اول برنامه هایی که هر دو مشکل سنجش ناپذیری و بدیهی بودن را دارند، مانند برنامههای زیر که عمده برنامههای موسوی از این قبیل هستند:
اهمیت دادن به نظرات کارشناسی، افزایش کارایی، مدیریت بهینه نیروی انسانی و منابع طبیعی، حمایت از کار آفرینی، تشویق به صرفه جویی، ارتقا فرهنگ کار و تلاش، تاکید بر احترام و تلاش برای حل مشکلات زنان، دانشجویان، کارگران، معلمان، سرمایه گذاران، کشاورزان، صنعت گران، باز نشستگان، جوانان، و سایر گروه ها. مبارزه با فساد و رشوه خواری، بهبود کیفیت آموزش، تاکید بر نقش پژوهش و
تحقیقات
گروه دوم برنامههایی که سنجش پذیر هستند ولی حد اقل در شرایط امروز مشکل بدیهی بودن را دارند (یعنی هر دو کاندیدای اصلاح طلب روی آن توافق دارند) مانند: تلاش برای کاهش تورم (اگر همراه ذکر تورم هدف باشد)، احیأ مجدد سازمان برنامه یا شورای پول و اعتبار
گروه سوم برنامههایی که بدیهی نیستند ولی مشکل سنجش ناپذیری را دارند: مثل افزایش اختیارت شوراهای استانی (وعده داده شده توسط کروبی) (تا حدودی البته این وعده خاص سنجش پذیری نسبی دارد)
گروه چهارم برنامههایی که هیچ یک از دو مشکل را ندارند مانند ملی کردن نفت و تخصیص سهم نفت به مردم و انتخاب وزیر از میان بانوان و اقلیتهای قومی (وعده داده شده توسط کروبی)، یا حمایت از تولیدات داخلی بوسیلهٔ بستن مرز ها بهروی واردات (وعده داده شده توسط موسوی).
هدف من از این تقسیم بندی به هیچ وجه این نبود که بگویم حرف سلبی نباید باشد و همهٔ برنامهها باید ایجابی باشند و از میان آنها هم همگی باید حتما در گروه چهارم (فاقد دو مشکل سنجش پذیری و بدیهی بودن) باشند. نه کاملا بر عکس ترکیب متوازنی از همه نوع برنامه لازم است به خصوص برای مقابله با احمدی نژاد، هم برنامه سلبی لازم است و هم ایجابی و در ایجابی هم هیچ اشکالی ندارد اگر برخی برنامهها بدیهی باشند مثل کاهش نرخ تورم، یا برخی هر دو مشکل را با هم داشته باشند مثل تشویق بخش خصوصی. اما مساله این است که ما برای قضاوت بین موسوی و کروبی فقط میتونیم به برنامه های ایجابی موسوی و کروبی و از آن هم فقط گروه چهارم و تا حدود کمتری گروه سوم تکیه کنیم.
.
اینجاست که مشکل بزرگ موسوی ظاهر میشود که حدود ۷۰% از موضوعات صحبتهایش در این انتخابات عمدتا انتقاد از وضع موجود و مدیریت احمدی نژاد است، یعنی ۷۰% تکیه بر جنبه های سلبی و اینکه موسوی چه چیزهایی را دوست ندارد و چه کارهایی را نمیخواهد انجام دهد. این یعنی تنها حدود ۳۰% از حرفهای موسوی ایجابی است و در مورد کارهایی که او میخواهد انجام دهد. گرچه این انتقادها از وضع موجود همگی به جا هستند و لازم است که مطرح شوند تا شاید بر روی برخی حامیان احمدی نژاد تاثیر بگذارند ، اما اینها چیزهایی نیست که فقط موسوی مطرح بکند و هر دوی کروبی و موسوی اینگونه انتقادها را وارد میکنند، بنابران آنجاییکه ما بخواهیم بین کروبی و موسوی دست به انتخاب بزنیم، نگاه کردن به اینگونه انتقادها بطور منطقی نمیتواند هیچ کمکی به ما بکند در انتخاب بین موسوی و کروبی.
.
با حذف آن ۷۰% از صحبتهای موسوی که فقط جنبهٔ انتقادی و سلبی دارند، میماند ۳۰% که جنبهٔ ایجابی دارند. و از این ۳۰% باقیمانده که ایجابی هستند، شاید دوباره ۹۰% از این ۳۰% (یعنی حدود ۲۷% از کل) دارای هر دو یا یکی از دو مشکل اساسی سنجش ناپذیری یا بدیهی بودن میباشد. یعنی ۹۷% حرفهای موسوی به ما هیچ کمکی در تصمیم گیری نمیکنند و فقط ۳% از کل حرفهای موسوی در گروه چهارم ایجابی قرار میگیرد که میتواند به ما کمک کند که او را با کروبی مقایسه کنیم. متاسفانه یا خوشبختانه همین ۳% هم که تنها بخش شفاف و قابل قضاوت از برنامههای موسوی است، به ما نوید خوبی از دیدگاههای او نمیدهد و آنچنان نگران کننده است که میگوییم کاش همین چند نکته ۳% را هم مثل آن ۹۷% دیگر کلی و مبهم یا سلبی میگفت که حد اقل دلمان خوش باشد و بتوانیم از ظن خود یار او شویم و بگوییم که انشاالله گربه است.
در تمام برنامهٔ مفصل موسوی حتا یک اشارهٔ مبهم هم به اهمیت مقررات زدایی نشده و کوچک کردن دولت نیز تنها یک جا ذکر شده و آن هم به عنوان یک مسالهای که صراحتا گفته شده که نباید در اولویتهای اصلی باشد
.
دولتهایی که تا کنون در ایران برای کوچک کردن دولت برنامه داشتند و تلاش کردند نتیجه آش در عمل فربه تر شدن بیشتر دولت شد (چون از یک مساله اصلی غافل بودند و آنهم واریز شدن درامد هنگفت نفت به جیب دولت است که دولت را ناگزیر بزرگ میکند، وای به حال موسوی که دارد علنا میگوید قصدی برای کوچک کردن دولت ندارد.
بی علاقگی به کوچک کردن اندازهٔ دولت و اصلاح نظام مجوزها که سر منشا تمام فسادها در ایران است، مثل یک دم خروس، تمام قسمهای حضرت عباس بندهای دیگر برنامه موسوی در مورد تشویق بخش خصوصی را باور ناپذیر میسازد. حال این را مقایسه کنید با طرح نفت کروبی که با برداشتن تدریجی نفت از سر سفرهٔ دولت، کوچک شدن دولت را بگونهای باور پذیر تضمین میکند. موسوی آنجایی هم که صحبت از حمایت از تولید کننده و صنعتگر و کارافرین میکند، به جای اینکه دلیل نحیفی بخش خصوصی را در بر هم زدن بازی رقابت به وسیلهٔ دولت و دولت سایه و یا سیاست مخرب نرخ ارز ثابت جست و جو کند، از صندوقچهٔ خاک گرفته سیاستهای اقتصادی نیم قرن پیش حمایتگرایی و بستن واردات را تجویز میکند تا همچنان ایران جزیرهای بماند جدای از جهان با صنایع نوزاد و اجحاف گر در حق مصرف کنندهٔ ایرانی.
موسوی شعار جذاب دولت اخلاقی را میدهد، اما نمیداند که دولتی که بزرگ و حجیم باشد اصلا نمیتواند اخلاقی باشد ، چرا که این دولت به دلیل در اختیار داشتن بیش از ۸۰% اقتصاد کشور به هر حال مثل آوار بر سر تمام بخشهای اقتصادی فرهنگی اجتماعی حضوری سنگین خواهد داشت و مخصوصاً به دلیل کنترل بخش اصلی درامدهای کشور چه اخلاقی و چه غیر اخلاقی برای همهٔ مسائل زندگی ما به جای ما تصمیم میگیرد. اما کروبی در مقابل میخواهد بزرگترین دلیل زبون بودن ملت در برابر دولت یعنی ثروت نفت را به صاحبان اصلی آن که ملت هستند برگرداند، دقت کنید میگوید همهٔ ایرانیان بالای ۱۸ سال، یعنی نمیخواهد یک اداره درست کند که شما برای دریافت پول نفتتان لازم باشد به خدمت حاج اقای مربوطه در آن اداره بروید تا ایشان با ور انداز کردن شما تصمیم بگیرند که آیا لطفشان را شامل شما بکنند و چیزی به شما بدهد یا نه! نه کروبی میگوید همهٔ ایرانیان بالای ۱۸ سال، نه فقط بسیجیان، نه فقط مردان، نه فقط شهریها یا روستاییان، نه فقط شیعههای دوازده امامی، نه فقط فارس زبانان، و نه فقط آدمهای پارتی دار یا زبل.
آنچه که در پس زمینهٔ تمام برنامههای موسوی دیده میشود باور نداشتن به لزوم واگذاری امور به مردم است و باور به اینکه دولت بزرگ در ایران میتواند سر منشا خیر و فلاح باشد و همچنان معیشت مردم را در زیر ید با کفایت خود داشته باشد، نقش مردم هم این باشد که وانمود کنند که مانند دههٔ شصت از مادیات بیزارند تا بدین ترتیب ارزشهای نستالژیک گذشته دوباره زنده شود، فقط باید ۴ سال دیگر هم به دولت اعتماد کنیم و آزموده را بیازماییم تو گوئی که تمام ۵۰ سال گذشته را در این راه نرفته ایم و آنچه امروز داریم نتیجهٔ همین تفکر دولت محور نیست!
در facebook شیرت کردم
پاسخحذفکارت درست است
کاش من هم مثل تو حالش را پیدا می کردم و می نوشتم.
shoma chera tooye moghaayese aslan baa Rezayi moghayese nakardin?? man bein e Rezayi o Karubi moraddad am , va fekr nemikonam beshe inghad daste kam gereftesh ke aslan niyazi be moghayese nabashe!!!!1
پاسخحذف