طرح تقسیم در آمدهای نفتی بین مردم را آقای کروبی ابتدا در انتخابات ۴ سال پیش تحت عنوان هر ایرانی ۵۰،۰۰۰ تومن مطرح کرد، و اکنون نیز مجددا ایشان همین طرح را با جزئیات بیشتر به عنوان اصلیترین هدف انتخاباتی خود مطرح کرده اند، به نظر میرسد این ایده ایست در که در تودههای مردم بازتاب نسبتا خوبی داشته و بسیاری رای چشمگیر کروبی در انتخابات قبلی را ناشی از این طرح میدانند، اما متاسفانه بسیاری از تحصیلکردهها و حتا اقتصاد خواندها بدون تفکر جدی راجع به این طرح و پیامدهای مثبت آن، با یک نگاه سطحی با آن به عنوان یک ایدهٔ پوپولیستی رای جمع کن ولی خام و حتا مضر برخورد کردند.
نگارنده به عنوان کسی که در ۱۰ سال گذشته همواره انتقال در آمدهای نفتی به مردم (که بهتر میدانم آن را ملی کردن واقعی نفت بنامیم) را پیشنیاز هرگونه حرکت اصلاحی در ایران دانسته ام، لازم میبینم نکاتی چند را در دفاع از این طرح برشمارم. سعی میکنم با ذکر انتقاداتی که به این طرح میشود، به هر یک پاسخی کوتاه بدهم.
۱- برخی معتقدند که این طرح مشکل امکان ناپذیری دارد، وگرنه اگر شدنی بود طرح خوبی بود
پاسخ: از آنجا که دولت ما در ۵۰ سال گذشته به برکت در آمد باد آوردهٔ نفت دائما به تعریف وظایف جدید برای خود و نتیجتا فربه سازی دستگاه دیوانسالاری مشغول بوده است، طبیعی است که هر گونه رژیم لاغری گرفتن برای این موجود سنگین وزن و دچار نفس تنگی یک پروسهٔ تدریجی خواهد بود نه یک اتفاق یک شبه. از سوی دیگر تجربه امکان پذیر بودن ادارهٔ کشور با نفت ۱۱ دلاری در اوایل دوران خاتمی به ما میگوید، که این موجود غول پیکر با نفت ۱۱ دلار نه تنها زنده ماند بلکه اتفاقا سر حالتر و کارا تر از وقتی هم بود که نفت به ۵۰ یا بالاتر از ۱۰۰ رسید. پس امروز هم میتوان با برنامه ریزی مناسب بخش عمدهٔ پول نفت را از چنگال دولت خارج کرد بطوری که دولت همچنان بتواند به وظایف اصلیش ادامه دهد.
۲- برخی دیگر ممکن است بگویند این طرح حتا به فرض امکان پذیری هم، مضر است، چرا که در یک کشور در حال توسعه، دولت باید به عنوان موتور توسعه عمل کند و بار اصلی سرمایه گذاری در زیر ساختها را به دوش بکشد و لازمهٔ این سرمایه گذاری هم در اختیار داشتن منابع مالی هنگفت و بخصوص پول نفت است. این گروه معتقد است دادن پول نفت به مردم ممکن است موجب شود تمام سرمایه کشور به مصرف خانوار ها برسد و سرمایه گذاری کافی در کشور انجام نشود
پاسخ: اولا در سالهای اخیر حتا در زمانهایی که درامدهای نفتی به شدت افزایش یافته هم سهم هزینه عمرانی رو به کاهش بوده و عملا عمدهٔ درامدهای دولت به مصارف جاری رسیده است، پس فرض اینکه دولت پول نفت را سرمایه گذاری میکند روز به روز بعید تر میشود. دوما تجربه سو مدیریت و تاخیرهای بی پایان در پروژههای دولتی در ایران که به معنی کاهش نرخ بازده پروژه هست، جای دفاع چندانی از دولت به عنوان یک سرمایه گذار نمیگذارد. سوما در اقتصاد کلان فرقی چندانی بین تاثیر مصرف دولت و خانوار بر روی تولید وجود ندارد. به جای اینکه ۱۰ سال منتظر شویم تا دولت با پول نفت ما برایمان ساخت یک بیمارستان هزار تختخوابی را به اجرا برساند تا بعد در این بیمارستان خدمات درمانی ارزانقیمت به مردم ارائه کند و ما اسم اینرا فراهم کردن کالای عمومی بگذاریم، آیا بهتر نیست پول نفت را بین مردم تقسیم کنیم و مطمئن باشیم که با پولدار شدن مردم، قطعا تقاضای مردم برای خامات درمانی بالا میرود و در پاسخ به این تقاضای بیشتر قطعا یک سرمایه گذار خصوصی پیدا میشود که همان بیمارستان را به جای ۱۰ سال ظرف ۲ سال با هزینه کمتر و سرویس بهتر بسازد؟
در اینجا لازم است اشاره بکنم به شعار فریبنده ولی ناقصی که بعضا در بین سیاسیون و حتا اقتصاد دانان تکرارش مرسوم است و آن عبارت است از "لزوم کاهش اتکا و قطع وابستگی به در آمدهای نفتی ". ایراد اول این است که بسیاری ازیشان مشخص نمیکنند که آیا منظورشان اتکای دولت است یا کشور و این دو را تمییز نمیدهند. البته آن گروهیشان هم که به صراحت میگویند منظور کاهش اتکای دولت است به درامدهای نفتی، این سوال را بی پاسخ میگذارند که در حالیکه یکی از معضلات اقتصاد ایران سهم بالای دولت در اقتصاد و تنگی عرصه بر بخش خصوصی است، چگونه این دوستان میخواهند اتکای دولت را به نفت کم کنند، اگر منظورشان اینست که نفت مال دولت بماند اما آنقدر مالیات را بیشتر کنیم که در در آمد های دولت وزن مالیات به وزن نفت غلبه کند که این یعنی بریدن از گلوی بخش خصوصی نحیف و بیشتر کردن غذای بخش دولتی که همین الان هم مجالی برای بخش خصوصی نگذاشته. اگر هم منظورشان این است که نخیر دولت نفت را بدهد به مردم و بعد با مالیات اداره شود که خوب این همان طرح کروبی است، پس چرا بجای بیان شفاف و حمایت صریح از این ایده پشت عبارت مبهم "ضرورت کاهش اتکای به نفت" مخفی میشوند؟!!
۳-گروه دیگری میگویند که دولت پول نفت را نیاز دارد تا بتواند با آن کالاهای عمومی (public goods) مانند امنیت، دفاع، آموزش و بهداشت اولیه، و حفظ محیط زیست را فراهم آورد.
پاسخ: بجز وظایف حاکمیتی که تجربه دورهٔ خاتمی ذکر شده در قسمت ۱ نشان داد که با نفت ۱۱ دلاری هم انجام شدنی است، سایر چیزهایی که به اشتباه کالای عمومی (public good) نام گرفته اند مانند سد، بیمارستان، کشتارگاه، سیلو، اتوبان، کارخانه سیمان، شبکه موبایل، و غیره همگی مانند مثال بیمارستان ذکر شده در قسمت ۲، بعد از تقسیم پول نفت بین مردم که منجر به تحریک تقاضا میشود، بوسیلهٔ بخش خصوصی انجام خواهند شد.
۴- گروه دیگری میگویند یکی از وظایف حاکمیتی دولت باز توزیع در آمدها (income redistribution) است، و برای این منظور پول نفت ابزار مناسبیست که دولت میتواند با تخصیص بخشی از آن به اقشار فقیر تر برای کاهش نابرابری اقتصادی گام بردارد.
پاسخ: اولا باز توزیع در آمد در تمام کشورهای دنیا که بیشترشان هم غیر نفتی هستند انجام میشود و برای انجام آن ضرورتا نیزی به قبضهٔ درامد نفت نیست. ثانیا کمیتهٔ امداد، بهزیستی و اخیرا هم سهام عدالت تنها مواردی هستند که قرار است کمکهای ویژه به گروههای هدف خاصی بدهند. با توجه به آمارهای جهانی که نشان میدهد حتا در کشورهای دارای سیستم های نظارتی شفاف باز هم سازمانهای خیریه منابعی بسیار بیشتر از آن چه را که به دست نیاز مندان واقعی میرسانند اتلاف میکنند، واقعا مطمئن نیستم که چقدر میتوان کمیته امداد یا مانند آنرا در ایران موفق دانست، اما حتا با فرض موفقیت نسبی این سازمانها در ایران،باز هم آنها تنها بخش کوچکی از کمکهای دولت به مردم را تشکیل میدهند. بخش اصلی کمکهای توزیعی دولت به مردم در ایران از طریقه یارانهها میباشد. در مورد یارانهها اتفاق نظر وجود دارد که میزان بهرمندی ثروتمندان از یارانهها بیش از فقراست، و به فرض یک ثروتمند ممکن است بیست برابر یک فقیر از یارانهٔ سوخت بهرهمند شود.
دولت دارد از یک سؤ با یارانه، به یک ثروتمند ۲۰ برابر بیشتر از یک فقیر کمک میکند و از سوی دیگر با هزینهٔ هنگفت و تشکیل سازمانهای عریض و طویل مانند کمیته امداد و با فساد و ناکارایی ناشی از مشکل بودن شناسایی نیازمند واقعی، تلاش میکند وضع نیازمندان را بهبود دهد. در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا بهتر نیست به جای انجام این ۲ کار متناقض و در این حال پر هزینه، ناکارا، و فساد آفرین، کار بسیار ساده تری انجام داد و به هر ایرانی چه فقیر چه غنی، مبلغ ثابتی را به عنوان پول نفت پرداخت؟ بدین ترتیب، نیازی به کمیته امداد و بهزیستی با این حجم فعلیشان نمیماند، و اصولا میتوان به جای تلاش برای شناسائی و کمک رسانی به مثلا ۴ دهک نیازمند که نیروی فراوان میطلبد، از این پس کمکهای اضافی هدفمند را صرفاً روی پایینترین دهک و سایر نیاز های ویژه متمرکز کرد، چرا که با پرداخت سهم نفت، بطور خودکار ۳ دهک بعدی قادر به روی پای خود ایستادن خواهند بود. وضع طبقات میانی هم احتمالا با توجه به قطع شدن سوبسیدها و همزمان دریافت سهم سود نفت، چندان تغییری نمیکند. در این میان ثروتمندان به دلیل اینکه در شرایط فعلی بیشترین بهره را از یارانهها میبرند، ممکن است با قطع شدن یارانهها و علیرغم دریافت سود نفت وضعشان اندکی افت کند که مشکل چندانی نیست.
پس بطور خلاصه، تقسیم برابر پول نفت باعث کاهش نیاز به سازمانهای بزرگی مانند کمیته امداد میشود. از سوی دیگر به دلیل آنکه همهٔ مردم چه فقیر و چه غنی سود نفت را دریافت میکنند، عزت وشان انسانی افراد حفظ میشود، و دیگر نه کسی مجبور است به رییس جمهور عریضه بنویسد یا خود را زیر ماشین او بیندازد، و نه نیاز هست که خود را فقیر تر از آن چه هست نشان داد و نه ریا و ظاهر سازی برای دریافت کمک به کار میاید.
۵-گروه دیگری میگویند اگر قرار است که دولت از یک طرف پول نفت را به مردم بدهد و از آن طرف معادل همان را با دریافت مالیات از مردم تامین کند، اصلا چرا باید این کار را کرد.
پاسخ: اولا قرار نیست دولت معادل پول نفتی را که به مردم میدهد با مالیات پس بگیرد، اینجا قرار است دولت کمی هم رژیم لاغری بگیرد. پس مالیات دریافتی کمتر از پول نفت دریافتی خواهد بود.
مجددا ممکن است ایرادی مطرح شود که خوب حالا اگر آمدیم و دولت حتا چند برابر بیشتر از پول نفتی که به مردم میدهد را بزور از مردم با مالیات پس گرفت چه؟ و در اینجا مثالهای هم ذکر میکنند از کشورهایی که با زور سرنیزه از مردم خود مالیات گرفته و میگیرند.
پاسخ: اصلا اینکه دولتی بیاید و پول منابع طبیعی مثل نفت را با مردم خود تقسیم کند با این فرض امکان وجود میابد که این دولت حد اقلی از دمکراسی را داشته باشد و با ملت خودش اندکی شفقت داشته باشد، دولتی که بخواهد در محیط رعب و وحشت مالیات کمر شکن بگیرد که اصلا یکچنین دولت بی پروایی چه دلیلی دارد بمردمش چیزی از پول نفت را بدهد. شما میتوانید بگویید که فکر نمیکنید دولت ایران اصلا حاضر باشد که پول نفت را به مردم بدهد، آن بحث دیگری است، ولی ما در اینجا میخواهیم با فرض اینکه رییس جمهوری مثل کروبی بیاید و بخواهد اینکار را بکند برسی کنیم که اینکار چه محاسنی دارد. بنابران شبهه مطرح در بخش ۵ اصولا سٔوال معتبری نیست.
و سر انجام اینکه ملی کردن نفت موجب تقویت روز افزون جامعه مدنی خواهد شد. مادامیکه پول نفت در دست مردم و دولت نیازمند مالیات باشد، در انصورت هر دولتی روی کار باشد، بنابر تحلیل marginalisti هزینه فایده، آخرین مورد هزینهای که احتمالا کم اولویتترین مورد مصرفی است را لاجرم با آخرین واحد مالیات قابل وصول که احتمالا صعب الوصولترین واحد مالیات است مقایسه میکند و تصمیم میگیرد که آیا آخرین مورد مصرف ارزش درگیر شدن با وصول آخرین واحد مالیات را دارد یا نه. نتیجهٔ این مقایسه نیاز دولت به قانع کردن مردم است و میوهٔ آن تقویت جامعه مدنی.
مي شه لطفا آخرين پاراگراف رو بيشتر توضيح بدي؟ البته براي يك فرد معمولي نه اقتصاددان.
پاسخحذفممنون
پاسخ به نسرین: یعنی دولت سعی می کند مالیات را درست و بهینه خرج کند و بنابراین تا جایی مالیات می گیرد که ارزشش را داشته باشد نه مثل الان که فقط خرج می کند بدون اینکه فایده را با هزینه مقایسه کند. و چون مردم مالیات می دهند به دولتی رای می دهند که کاراتر باشد و چون رقبای انتخاباتی می خواهند نشان بدهند که کارا هستند اجازه می دهند نهادهای مدنی رشد کنند و بر کارشان نظارت کنند و چون دیگر حیات دولت وابسته به ملت است و نه برعکس اگر دولت درِ روزنامه ای را بست و مردم خوششان نیامد دیگر رای نمیآورد و این فرایند حرکت به سمت نقطه بهینه همچنان ادامه می یابد.
پاسخحذفامیر جان کارت درست است.