۱۳۸۹ اسفند ۱۶, دوشنبه

خامنه‌ای پاک و رفسنجانی‌ ناپاک

وقتی‌ صحبت دزدی میشود متاسفانه عوام به دزدیهای موردی و گسسته حساسند، ولی‌ دزدیهای آرام و پیوسته را نمی‌بینند. آنکه یک تانکر آب میدزدد را همیشه همه می‌بینند و آبرویش را میبرند (مثلا اگر یک پسر رفسنجانی‌ چند مورد پورسانت گرفته باشد)، ولی‌ آنکه مالکیت رودخانه را با جایش میدزدد منبع درامدی پیوسته را دزدیده ، ولی‌ آبرویش کمتر میرود، مثل سرداران سپاه و صندوق‌های سرمایه گذاری وابسته به آنها که مجوز واردات و معدن و اسکله قاچاق و ... غیر را دارند.

‌ خامنه‌ای و رفسنجانی‌ یک زمانی‌ دو نفری مملکت را در اختیار داشتند، خامنه ای زرنگ تر یا خوش شانس تر بود و پست ابدی را برداشت و رفسنجانی‌ اشتباه کرد و پست موقتی را برداشت، واضح است که آنکه پست ابدی را دارد و کاری کرده که دسترسی دائمی به تمام خزانه مملکت برایش تضمین شده است، دلیلی‌ ندارد چیزی بدزدد، ولی‌ آنکه قدرت خود را رفتنی می‌بیند برای اینکه به گدایی بر آستان دوست قدیمی‌ خود نیفتد، باید به فکر روز مبادای خود باشد و مقداری پول برای روزی که دستش کوتاه است ذخیره کند،
خاتمی که هیچ چیز ندزدید خوب است که یک دفتر هم از خودش ندارد و احمدی نژاد آن یک اتاق در کاخ سعد آباد را هم از دستش گرفت? الان اگر زن و بچه نزدیکترین افراد به خاتمی مثلا میر دامادی یا تاج زده به دلیل اسارت پدرشان بعد از چند سال به گرسنگی بیفتند نباید خاتمی آنقدر پول تو جیبی‌ داشته باشد که بتواند یک نان بخور و نمیری به آنها بدهد؟

من در کشور‌های دیکتاتوری معتقدم هر حزبی باید به اندازه‌ای که بتواند در روزگار مبادا از گرسنگی نمیرد در زمان قدرت بدزدد، بی‌ نظیر بوتو توانست ده سال تبعید و بدبختی در دوران مشرف را دوام بیاورد برای اینکه شوهرش مقداری دزدی کرده بود وگرنه بی‌ نظیر باید یا از ملکه انگلیس درخواست صدقه میکرد یا میرفت دست فروشی.

خلاصه اینکه نه پاکی‌ خامنه ای ذرّه‌ای ارزش دارد (چرا باید یک نفر از خودش بدزدد) و نه دزدی به مقدار معقول از سوی‌ سایر بزرگان مثل رفسنجانی‌ آنقدر‌ها فاجعه است، البته معقول یعنی‌ مثلا توی مایه‌های ۲ تا ۱۰ میلیارد، نه مثل احمدی نژاد که هر کدام از اقلام گم شده‌اش به گواهی دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کًل کشور بالای ۳۰۰ میلیارد است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دنبال کننده ها

درباره من

کارشناسی را مهندسی‌ خوانده‌ام و بعد از آن اقتصاد و فایننس را در ایران و سپس در آمریکا آموخته ام. در ایران هم برای دولت کار کرده ام، هم در بخش خصوصی و هم در بورس. در آمریکا در حین دانشجویی کارهایی‌ مانند تحقیق، تدریس، کمک و مشاوره به دانشجویان اقلیت،و مشاوره به شرکت هارا تجربه کرده ام.